جالبه، این قافله عمر عجب می گذرد …
دسته : (عمومی) توسط فرزاد در 20-09-2008
به شخصی اومد پیشم، از دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد. وقتی اسمشو گفت تعجب کردم. گفتم تو برادر فلانی نیستی؟ گفت چرا. یادم اومد که با برادر بزرگتر همکلاس بودم، با برادر کوچکتر همکار و با برادر آخر استاد و باز یادم آمد:
یک چند به کودکی به استاد شدیم…………….یک چند ز استادی خود شاد شدیم
پایان سخن شنو که ما را چه رسید……………..از خاک برآمدیم و بر باد شدیم
میگذره لامذهب….امگار همین دیروز بود که اومدم دانشگاه.
اينكه ميگذرد جبري است…
درياب دمي كه با طرب مي گذرد….
ولي خداييش مصرع دومش اختياري است