مرثیه ای برای یک رویا » 2008 » September

بچگی

دسته : (عمومی) توسط فرزاد در 22-09-2008

شاید باورتون نشه، 10 بار این پست رو نوشتم و بعد پاک کردم. نمی دونم چی بگم. بهتره هیچی نگم. ولی آخه همه چی قاطی شده. فقط یاد دخترم می افتم. وقتی که در مورد من حرفهائی می زنه. تعجب می کنم. فقط می تونم بگم: “حق داره، بچه است. بذار با بچگی خودش حال کنه. بزرگ بشه بهتر متوجه می شه که اگر وقتی …”

جالبه، این قافله عمر عجب می گذرد …

دسته : (عمومی) توسط فرزاد در 20-09-2008

به شخصی اومد پیشم، از دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد. وقتی اسمشو گفت تعجب کردم. گفتم تو برادر فلانی نیستی؟ گفت چرا. یادم اومد که با برادر بزرگتر همکلاس بودم، با برادر کوچکتر همکار و با برادر آخر استاد و باز یادم آمد:

یک چند به کودکی به استاد شدیم…………….یک چند ز استادی خود شاد شدیم
پایان سخن شنو که ما را چه رسید……………..از خاک برآمدیم و بر باد شدیم

نیایش های روزهای تنهایی: برگرفته از وبلاگ یکی از دانشجویان خاص من

دسته : (عمومی) توسط فرزاد در 20-09-2008

ای خدای بزرگ! که عظمت کارهایت در خیالم نمی‌گنجد.
ای خدای شکوهمند! که شکوه دیگران در مقابل شکوه و عظمت تو بس ناچیز است…
قسمت می‌دهم به بندگان خاص تو. به بندگانی که در برابر غیر تو سرتعظیم فرو نیاوردند. به بندگانی که به حقیقت‌های ذهنشان پایبند بودند و اسیر واقعیت‌های کثیف نفسانی نشدند.
به بندگانی که تنها از تو کمک خواستند و به کمک تو ایمان داشتند.
آری باز هم قسمت میدهم! به بندگانی که گفتارشان و پندارشان و کردارشان تنها برای تو بوده …
و قسمت می‌دهم به بندگانی از تو که هر لحظه به روح دمیده شده در وجودشان نزدیک‌تر می‌شوند…
ای خدای بی‌نیاز، ما را جز به درگاه خودت به درگاه هیچ کس نیازمند نکن…
تویی که تنها شایسته‌ی تعظیمی و تویی که تنها شایسته‌ی آنی که در برابرت به سجده افتاد و تو را ستایش کرد و نه هیچکس دیگر را…
بسوی ما نگاه کن! که اگر تو نگاهی به ما کنی نگاه هیچکس را نیاز نیست.
بر ما ببخش که تنها بخشش توست که ماندگار و پایدار است و آرامش بخش…
خدایا کمکمان کن که آگاه باشیم. آگاه از خودمان و تو! آگاه باشیم تا مورد بهره‌کشی واقع نشویم که بهره‌کشی بد ستمی است که به خودمان روا می‌داریم…
خداوندا، کمکمان کن تا تنها محتاج تو باشیم که تو زیاد می‌دهی و منت نمی‌گزاری و انسان‌ها کم می‌دهند و زیاد منت می‌گزارند.!!!
خدایا، کاری کن که بتوانیم در راه تو بسوی موفقیت گام برداریم که تو اگر همراه باشی به همراهی هیچکس نیاز نیست. خدایا کمک کن تا فکر نکنیم که سرنوشت دیگران در اختیار ما است که اختیار تنها از آن توست و اختیار ما در اختیار تو معنی پیدا می‌کند…
خداوندا، کمک کن همواره به یاد داشته باشیم که هر چه هستیم و هر چه داریم تنها از آن توست.
بدانیم تا مغرور نشویم که غرور نورزیم، زیرا غرور بی‌احترامی بدی است نسبت به خود و خدا و دیگران و غرور باعث حقارت می‌شود.
خداوندا، چه باک دارد بنده‌ای که تو دوست اویی؟
چه باک دارد که تمام عالم دشمن او باشند که تو برای او بسنده‌ای!
خدایا! هیچکس نتواند که بنده‌ای را که تو به کمال رسانده‌ای را به خفت بکشاند که کسی در برابر تو قدرتی ندارد.!!!
و کسی که در راه تو قدم بر میدارد . کسی نمی‌تواند او را گمراه کند.
خدایا دورود فرست بر بندگان خاصت. همان‌هایی که اسیر انحصارطلبی و منفعت‌طلبی و خودبرتربینی نشدند.
همان‌هایی که جز سخن راست سخنی نگفتند.
همان‌هایی که در امانت‌های سپرده به ایشان خیانت نورزیدند.
همان‌هایی که تو توانگرشان کردی که اگر تو کسی را توان دهی دیگر نیازمند توان دیگران نخواهد بود.
خداوندا کمک کن تا عیب‌های خویش را بشناسیم که اگر این طور شود به دیگران عیب نمی‌گیریم که عیب‌جویی عملی است زشت و ناشی از معیوب بودن خودمان.!
خداوندا، از تو می‌خواهم که تنها تو استاد و معلم و راهنمایمان باشی که تو به سبب استادیت بر ما منت نمی‌گزاری که منت گزاشتن عملی است که ناشی از فراموشی توست…
خدایا کمک کن تا به روح خود که همانا روح توست که بر جان ما دمیدی نزدیک‌تر شویم…

آنان که محیط فضل و آداب شدند…………………..در جمع کمال شمع اصحاب شدند
ره زین شب تاریک نبردند به روز………………………گفتند فسانه‌ای و در خواب شدند …

21

دسته : (عمومی, فيلم, فيلم و كتاب) توسط فرزاد در 06-09-2008

  • فیلم خیلی جالبی بود. بسیار زیبا طراحی شده بود.
  • بسیار واقعی و خطرناک.
  • آسانی وارد شدن در دنیای خطرناک پول در آوردن به کمک استعدادهای ریاضی برای افرا با استعداد و قرار گرفتن در مقابل غولهای عجیبی که برای جلوگیری از آنها وجود دارد.
  • ندانستن قوانین بازی تا آخر و از دست دادن همه چیز به خاطر ندانستن قوانین بازی.
  • آنچه آخر می‌ماند خرابی همه چیز و دنیای تجربه برای شروع مجدد یک دنیای ساده.
  • فقط یک فرق وجود دارد. تو از دیگران بیشتر می‌دانی در این مورد.
  • من تجریه‌ای تقریبا مشابه داشتم. شاید مثل او …
  • همراهان: —-
  • هنرپیشه‌هائی که بازیشان را دوست دارم: Kevin Spacey و Jim Sturgess.

شاید راه حل اصلی

دسته : (عمومی) توسط فرزاد در 06-09-2008

پشت دریاها شهری است
که در آن پنجره ها رو به تجلی باز است.
بام ها جای کبوترهایی است، که به فواره هوش بشری می نگرند.
دست هر کودک ده ساله شهر ، شاخه معرفتی است.
مردم شهر به یک چینه چنان می نگرند
که به یک شعله به یک خواب لطیف.
خاک موسیقی احساس ترا می شنود
و صدای پر مرغان اساطیر می آید در باد.
پشت دریاها شهری است
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است.
شاعران وارث آب و خرد و روشنی اند.
پشت دریاها شهری است !
قایقی باید ساخت.

واقعیت

دسته : (عمومی) توسط فرزاد در 01-09-2008

نوشته بودند مردان کوچک مانند سراب می مانند که هر چه به آنها نزدیکتر می شوی به کم ارزش بودن آنها بیشتر پی می بری و مردان بزرگ مانند کوه می مانند که هر چه به آنها نزدیک می شوی به عظمت آنها بیشتر پی می بری. عظمت من در سرابی است که برای دیگران می سازم. خودم هم از دست خودم خسته شدم. فقط خسته ام. احتیاج به یک خواب طولانی دارم. خیلی طولانی.

آتش

دسته : (عمومی) توسط فرزاد در 01-09-2008

درونم می جوشد. آیا باز ناقوس اشتباه به صدا درآمده است؟ قرار نبود به این زودی فریاد اشتباهات من همه را خبردار کند. ولی باز هم اشتباه و باز هم تکرار اشتباه. من نفرین شده ام. خودم خودم را نفرین کرده ام و همیشه به امید جمله ای هر چند کوچک و حقیر…. کسی که بیشترین نیاز به بخشیده شدن از طرف تو را دارد خودت هستی. باز هم می بخشمت….. نگفنکت مرو آنجا ….

امروز

دسته : (عمومی) توسط فرزاد در 01-09-2008

امروز با کمال مسرت عده ای را در لجنزار زیبایی هدایت کرده ام. آنچنان بوی تعفن را آرام آرام به آنها خوراندم که بوی عطرآگین تعفن مستشان کرد. فردا نوبت گروهی دیگر است. چقدر زیباست که زشتیها را همواره بتوان زیبا نشان داد …

نگوئید

دسته : (عمومی) توسط فرزاد در 01-09-2008

تعفن زندگی روزمره را فریاد نزنید، می دانم ….