مرثیه ای برای یک رویا » نصيحتها و نكات

حج

دسته : (ديني, نصيحتها و نكات) توسط فرزاد در 14-08-2011

رفتم حج. يا شايد بردنم حج. نگار همش با من بود. همه اعمال. دوبار محرم شديم. يكبار رجب و يكبار شعبان. مي‌گن خيلي ثواب داره.
بدرفتاري سعودي‌ها در فرودگاه، ارز بي‌زبان كه از مملكت خارج مي‌شه و …
شعر زير را رديروز خوندم. خيلي ناراحت شدم:
دل خوش از آنيم که حج ميرويم ****** غافل از آنيم که کج ميرويم
کعبه به ديدار خدا ميرويم ****** او که همينجاست کجا ميرويم
حج بخدا جز به دل پاک نيست ****** شستن غم از دل غمناک نيست
دين که به تسبيح و سر و ريش نيست ****** هرکه علي گفت که درويش نيست
صبح به صبح در پي مکر و فريب ****** شب همه شب گريه و امن يجيب


جمله معروف از جواني (وقتت) كمال استفاده بكن

دسته : (كاري و درسي, نصيحتها و نكات) توسط فرزاد در 28-08-2009

خوب. مي‌رسيم به بحث جالبي كه همه هر روزه مي‌شنويم. اين بزرگترها كه من معتقدم براي نسل جديد هيچ صحبتي براي گفتن ندارند (مثل خود من براي بچه‌ام) اين جمله رو هزاران بار مي‌گن: “از جوونيت استفاده كن” يا “قدر جوونيتو بدون” يا “وقت طلاست” و يا يك مشت از اين مزخرفات كه به نظر من هيچ معني نمي‌ده. آخه يكيشون نيست بگه كه چه جوري از وقت استفاده كنيم؟ چه جوري از جووني استفاده كنيم؟ آخه كجاي اين وقت طلاست كه براي گذشتنش بايد كلي كارهاي بيهوده كرد؟ همش تفريج كنيم؟ همش درس بخونيم؟ همش عبادت كنيم؟ يا كارهارو به صورت اعتدال و از هر كدام يك مقدار انجام دهيم؟ يا اصلا كاري نكنيم؟ يا شايد اصلا بزرگترها يه چيزي رو حفظ كردند و دارن مي‌گن؟ شايدم سركاريم و بزرگترها تصميم گرفتن … ما رو بسوزونند؟ ولي يه نصيحتي رو از اين برادر بزرگترتون گوش بديد: “قدر جووني‌تونو بدونين” و هميشه بدونين كه “وقت طلاست”.
خوب جداي اين حرفها من يك ايده‌اي داريم كه نمي‌خوام نظر بديد. يعني نظر بديدا. ولي نگيد كه خيلي مزخرف گفتم. آخه خودمم مي‌دونم پرت و پلا مي‌گم.
من معتقدم كه كسي كه مي‌خواد از جوونيش و وقتش استفاده بكنه بايد 1 كار سختو اول انجام بده. اون كار سخت كه خيلي سخته اينه كه هدفشو در زندگي تعيين كنه و بنويسه. مهم نيست كه اين هدف عوض مي‌شه يا نه. مهم اينه كه هدف يا هدفاشو بنويسه. بعد از اينكه اونارو نوشت، ببينه كه چه كارهائي براي رسيدن به اون هدف يا هدف‌ها لازم داره. قسمت بدتر ماجرا همينه. چون شما بايد در يك سيستمي كه هزاران نفر هستند و به هدفي كه شما تعيين كرده‌ايد رسيده‌اند يك سري كارهاي اساسي براي انجام دادن پيدا كنيد. خيلي سخته. ولي با صحبت با تعداد زيادي از آدمها به اين نقطه مي رسيد. اصلا مهم نيست كه كه اين كارها در مرور زمان عوض شوند. مهم اينه كه نوشته شوند. بعد براي انجام اون كارها وقت گذاشته بشه.
به نظر من مهم نيست كه آدم چه كاري رو و چگونه انجام مي‌ده. مهم اينه كه بدونه اين كاري كه مي‌كنه چه آينده‌اي داره.
فرض كنيد يك شخصي دوست داره كه در آينده بتونه به راحتي تفريح كنه. بالاخره اينم يه هدفه. من هم يكي از اهداف مهممه. خوب پس شروع مي‌كنه به سؤال كردن. مي‌فهممه كه بدني كه بخواد دائم كيف كنه بايد سالم باشه. ثانيا بعضي تفريحات هميشگي نيستند. ثالثا براي تفريح كردن درست و حسابي پول درست و حسابي مي‌خواد. پس اولا بايد ورزش كنه. ثانيا بايد دور يكسري از تفريحات رو خط بكشه مثل مشروب و …. بعدشم بايد يك شغل درست و حسابي داشته باشه. از جهتي چون در تفريح در بعضي مواقع نيستش بايد يك شريك داشته باشه كه وقتي در حال تفريح كردنه اون بتونه كارهارو بگردونه. پس بايد كار گروهي هم بلد باشه. پس بايد سعي كنه با آدمهاي مختلف ارتباط برقرار كنه. براي تك تك اين كارها بايد برنامه‌ريزي كرد و دونه به دونه انجام داد. فكر كنم استفاده از وقت همينه كه در سنين كمتر كاري رو بكني كه در رسيدن به اهدافت در سنين بالا خيلي راحت باشي.
عذر مي‌خوام. خودمم مي‌دونم دري وري گفتم. اميدوارم نظر نديد.

يك توصيه براي هديه دادن

دسته : (دخترم, زندگي, كلي, نصيحتها و نكات) توسط فرزاد در 11-07-2009

خوب. اولش بگم. نمي‌خوام كامنت بزارين كه هديه دادنش مهمه و محتواش مهم نيست. و اما داستان از اونجا شروع شد كه يه روز حدودا سال 1376 روز مادر من يك كتاب براي مادرم خريدم كه تمامي شعرهاي در مورد مادر رو تو يه كتاب نوشته بود. وقتي خوندمش كلي حال كردم و به مادرم در روز مادر هديه دادم و مادرم (احتمالا براي دلخوشي من مثل هميشه، آخه ميدونه كه من تشنه تعريف و تمجيد هستم) ميون همه مهمونا گفت كه اين بهترين هديه زندگيش بوده . سال بعد يكي از فاميل براي اينكه كاري مثل من بكنه يك كتاب خريد و روز مادر به مادر من و مادر خودش داد. اين كتاب همه شعرهاي شعرا در مورد زن بود. اي واي‌ي‌ي‌ي. اگه شعراي اين كتاب رو مي‌خوندين. هر چي شعر دري وري در مورد خانم‌ها بود كه شعرا گفته بودند تو كتاب بود. طرف اصلا كتاب رو نخونده بود و هديه داده بود.
نتيجه اخلاقي: موقع خريدن كتاب حتما جند صفحه‌اي رو بخونيد و بعد هديه بديد.
راستي اينم هديه نگار براي روز پدر. البته چون سواد قرآني داره نتونسته متن رو درست بنويسه. اگه خوب دقت كنيد متن سمت چپ اينه “بابا روزت مبارك”  و زيرش نوشته “مامان روزت مبارك” كه بصورت “بابا رزت موبارك” و “مامان رزت موبارك” نوشته كه در واقع “بابا” و “با” از كلمه “مبارك” رو برعكس نوشته. خوب شايدم من برعكس باباهاي عادي هستم.

نسل جديد و قديم

دسته : (افراد سنتي-جديد, عمومی, نصيحتها و نكات) توسط فرزاد در 11-05-2009

اينها تجربيات من هستند:

  • چند نكته ابتدائي:
    • هر وقت به اين نتيحه رسيديد كه درگير مورد خاصي شديد بدانيد كه درگير شروع اشتباه بزرگي شديد، چون حتما تجربه‌اي مشابه وجود داشته است.
    • ما نياز به ورزشهاي فكري داريم، به همين دليل هيپنوتيزم و مطالعه روانشناسي از نيازهاي اوليه است.
  • شعار نسل جديد: اين دو شعار اگر دزست جهت بگيرند زحمت شما كلي كم مي‌شود و اين اگر درست جهت نگيرند مسبب به هدر دهنده انرژي شما مي‌شود:
    • من دوست دارم.
    • چرا.
  • احساس نسل جديد:
    • تنهائي: كسي دركش نمي‌كند.
    • خستگي: خسته از نصيحت.
  • به نظر من نسل قديم به 3 روش مي‌توانند كه نسل جديد را كمك كنند:
    • مطالعه كنيد.
    • مشاور بگيريد.
    • از تجربيان خودتان استفاده نكنيد. البته به شرطي مي‌توانيد استفاده كنيد كه 3 كار روبرو را انجام دهيد: 1) مرتب و دسته‌بندي شده بنويسيد 2) بدهيد ديگران ارزيابي كنند 3) روند مديريتي براي اعمال آن را نير بنويسيد.
  • چند كار غلط كه نسل قديم انجام مي‌دهد:
    • درك نادرست شعارها: مي‌گويند “من نمي‌دونم چرا ولي درستش اينه” و “مگه آدم هر چي دوست داره انجام مي‌ده”.
    • برخورد: تنبيه يا برخورد با خواسته‌ها  و يا دعوا كردن.
  • دلائل درس نخواندن نسل جديد هم اينها هستند:
    • خستگي: اجباري بودن، تكراري بودن، بي‌هدف بودن، سهل‌انگاري كردن.
    • ترس: انتظارات، بزرگ كردن موضوع، فكر به نتيجه.
    • روش غلط جامعه ما در كنكور: نياز به قهرمان‌پروري
    • درس خواندن سخت‌ترين و مشكلترين كار دنيا است
  • پايه‌هاي روش درست اينها هستند:
    • بنويسيد: 1) انتظارات و قولها 2) مشكلات، هر مشكل يك صفحه.
    • صحبت كردن: 1) خود بچه بايد از حرفهاي شما نتيجه بگيرد و نتيجه را بنويسيد 2) دليل هر چيز را بايد بگوئيد، حتي اگر نمي‌دانيد، به چيزي بگيد 3) خودتان انجام ندهيد، از او بخواهيد.
  • براي معلمين و استادان نيز پيشنهادهائي دارم:
    • به كارهاي روانشناسي كار نداشته باشيد: اينها كارهاي روانشناسان است. مشكلات جامعه و خانه و انگيزشي وجود دارد.
    • سعي كنيد همه‌چيز را دسته‌بندي كنيد: مكتوب، بسيار خلاصه، دسته‌بندي شده، بايد به طوري باشد كه 90% كلاس آنرا بفهمند، براي پيش‌نيازها باز هم بايد جزوه باشد، در حين درس گفته شود، شفاهي به درد نمي‌خورد، حل تمرين يا تست بدون اين صفحه به درد نمي‌خورد، براي بجه‌ها زرنگتر كارهاي ديگر.