سر كلاس از دانشچوها پرسيدم كه به نظر شما رمز پيشرفت در كشور ما چيه؟ هر كي يه چيزي گفت. من شروع كردم كه رمز اينه كه بايد همه چيز رو صادقانه و بدون كلك به همه بگي. صادق باش تا رشد كني. همه حنديدند. عجب كالاي ارزوني شده اين مرواريد صداقت.
اينم تأثير زحمتهاي بيكران من در تدريس
دسته : (دانشگاه) توسط فرزاد در 23-11-2009
سؤال داده بودم چرا دستگاههاي اندازهگيري گران هستند؟ يه نفر جواب داده يود كه “چون گمرك 500% ميخوره و سازندگان داخلي هم نميتوانند دستگاهي كه داراي ايراد باشد را توليد كنند”. خستگيم درآمد كه درس را اينقدر زيبا فهميدهاند.
جمله جالبي رو تو نيروگاه شازند خوندم:
وقتي اينهمه اشتباه جديد براي مرتكب شدن وجود دارد چرا بايد اشتباه قديميها را تكرار كنيم.
كلمات جديد در ايران
دسته : (عمومی) توسط فرزاد در 19-11-2009
يه نفر حرف جالبي ميزد. ميگفت به جاي واحد “تداركات” بگوئيم “نداركات”. چون هر چي ميگيم بخره ميگه پول ندارم.
من نابغه قرنم
دسته : (عمومی) توسط فرزاد در 13-11-2009
روز شنبه دير كرده بودم. به خانومم گفتم نگار رو كه رسوندي منو برسون دانشگاه. موقع برگشت ساعت 10 صبح دربست گرفتم اومدم خونه. خوابيدم و ناهار خوردم. با ماشين خودم رفتم دانشگاه و ماشينو گذاشتم تو پاركينگ اساتيد. موقع برگشت باز دربست گرفتم اومدم خونه. ساعت 6 عصر رسيدم خونه. ساعت 8 شب مي خواتم برم كلاس زبان. هر چي گشتم ماشينو پيدا نكردم. يكدفعه يادم افتاد گذاشتم دانشگاه آزاد. رفتم دانشگاه آزاد و ماشينو برداشتم. واقعا كه من نابغه قرنم.
اينم نمونه ديگري از تفرش
دسته : (عمومی) توسط فرزاد در 12-11-2009
راستش من نميتونم غذاي بيرون بخورم مگر بعضي وقتا. نه اينكه اذيتم بكنه. غذاي خونه خيلي راحتترم. كارمندان تفرش اينو ميدونن. دوشنبهها كه تفرشم هر كس كه از بيرون غذا مياره يه كمشو به من ميدن. يكي از كارمندان برام آبگو.شت بار گذاشت. خيلي حال داد. اينم عكس سفره آبگوشت در اتاق كنار مركز سرورهاي IT دانشگاه.
عجب کنترل کننده عجیبی
دسته : (عمومی) توسط فرزاد در 12-11-2009
این مرغ یا نمیدونم خروس رو ببینید. یادش بخیر. دکتر پیشوائی وقتی اینو به من نشون داد من خیلی تعجب کردم. چه طور کنترل کنندهای داره که سر مرغ ثابت میمونه ولی بقیه اعضاش حرکت میکنند. در واقع باید این مرغ با هر حرکت دست بتونه اونو تشخیص داده و ماهیچه گردن رو حرکت بده. فیلم رو از اینجا دانلود کنید.
امان از كار پژوهشي
دسته : (عمومی) توسط فرزاد در 09-11-2009
شايد جاي اين داستان اينجا نباشه. يه كم علميه و طولاني. ولي ميگم:
تو كشور پهناور ما هر كاري رو ميشه به راحتي انجام داد. مثلا وقتي استاد يك كلاس باشي بالاخره هر جوري باشه درس داده ميشه. بالاخره هر كسي ميتونه مدرك بگيره. اساتيد هم ماهي يه مقدار مي گيرند. اما چه كاري هستش كه انجام دادنش سخته؟
يادمه يه نفر قديما ميگفت 2 تا چيزه كه رو زمين نميمونه. يكيش كار اجرائيه. اونيكيشو يادم نمياد. هر كاري وقتي تبديل به كار اجرائي شد ديگه راحت انجام ميشه. ولي يك دسته كار هستش كه انجام دادنش خيلي سخته.
اين كارها به نام كارهاي پژوهشي هستند. در نظر بگيريد كه شما از تعدادي استاد يا دانشجو مي خواهيد كه كاري را انجام دهند. براي اين افراد 2 انتخاب بگذاريد. مثلا براي دانشجو بگذاريد كه دوست داريد در برگزاري يك كنفرانس كمك كنيد يا در نوشتن مقاله. در ابتدا همگي ميگويند در نوشتن مقاله. همين دانشجو پس از مدت كوتاهي كار متوجه ميشود كه اي بابا. اينكارا خيلي سخته و به سرعت كار اجرائي برگزاري كنفرانسها را بر عهده ميگيرد. ما از اين نمونهها زياد داريم. به استادها مي گن بيائيد پژوهش كنيد حتي پول بيشتر هم ميدهيم. ولي افسوس كه همه دنبال درس دادن هستند. عمدتا وقتي يك استاد دانشگاه به سمت پژوهش ميرود كمتر به مسائل آموزشي بها ميدهد. چون به سرعت متوجه ميشود كه اينها امور مهمتري هستند.
و اما يك نكته ديگر اينكه در ترفيع اساتيد مهمترين مسألهاي كه وجود دارد مسائل پژوهشي مشتمل بر مقاله، پروژه با صنعت و كتاب است. در ضمن براي دانشجوياني كه ميخواهند از كشورهاي خارج بورس بگيرند تنها مسألهاي كه مهم است نوشتن چند مقاله است. يعني به جاي آوردن معدلهاي فلان و فلان و داشتن چند حل تمرين و … بهتر است كه وقتي براي نوشتن مقاله كنار گذاشته شود. ولي خوب ديگه مطابق همون حرفهائي كه در بالا زدم دانشجويان ترجيح ميدهند كه دنبال معدل و حل تمرين رفتن بهتر است تا انجام دادن كار پژوهشي.
و اما مسأله اصلي كه بر ان شدم اين پست رو بنويسم اينه كه يك كلاس بحث آزاد به زبان انگليسي در دانشكده برق دانشگاه آزاد به همت يكي از دانشجويان گذاشته شده است. اين كلاس به سرعت به روش نوشتن مقاله تبديل شد. كلاس بسيار خوبي شده بود. چون اگر اين اطلاعتي كه در اختيار اين دانشجويان قرار ميگيرد اگر من داشتم تعداد مقالاتم از 62 تا به 500 تا ميرسيد. در اين جلسه من هم ميروم و كمي راهنمائي ميكنم. البته من براي بهتر شدن زبان در اين كلاسها شركت ميكنم. در ابتدا تعداد دانشجويان خيلي زياد بود. ولي رفته رفته اين تعداد كم شد. مسئول برگزاري اين كلاسها خيلي دلسرد شده بود. چون اولين بار بود كه با مقوله پژوهش در ايران مواجه ميشد. خوب نميدونست كه ما ايرانيها ياد گرفتيم كه پژوهش كار بدرد نخوريه. مجبور شدم كلي وضعيت رو توضيح بدم.
توضيح دادم كه شما از بين 1000 دانشجو فقط يكي پيدا ميكنيد كه دنبال اين مقولهها باشه.
توضيح دادم كه ما اين مشلات رو در سطح دانشگاهها اعم از سراسري و آزاد داريم. گفتم كه اگر استادي بخواهد پژوهش كند از نظر مالي هم چقدر پيشرفت ميكند. ولي كو آدمي كه پژوهش كنه. خلاصه گفتم كه اگر آخر اين كلاس اين شد كه فقط 5 نفر بمونند ما برديم. چون به 4 نفر ياد داديم مقاله يعني چي؟ حتي اگر فقط 2 نفر باشيم.
دانشگاه ايدهآل
دسته : (عمومی) توسط فرزاد در 07-11-2009
به به. ببينيد در دانشگاه تفرش چه حالي ميكنم من. 3 تا باربيكيو زدند وسط دانشگاه. براي راهاندازيش هم بچهها رفتند بلال و سيبزميني و چاي خريدند آورديم روي آتيش درست كرديم. فرداش هم من پول دادم رفتند جيگر خريدند. به سيخ كشيديم و خورديم. اين زيباترين روز من در تمام دانشگاهها بود. دست رئيس دانشگاه درد نكنه همچين طرحي داده. خيلي عالي بود. يك شور و شعف خاصي بود.
باز هم سر كلاس
دسته : (عمومی) توسط فرزاد در 06-11-2009
اينم يك مدل ديگر از سر كلاس نشستن، در حال خوابيدن بعد از خوردن پفك خوشمزه.