يكي از مريضيهاي جديد كه امروزه تعداد زيادي از افراد بهش دچارند مرض بيكاري است. اين مريضي چند نوع دارد:
- شخص مربوطه خيلي كار دارد. در ساعتهائي از روز از بيخيالي خودش را بيكار مي داند: مثل من كه ساعتهائي وبلاگ مينويسم.
- شخص مربوطه در محيطي است كه بايد كار كند ولي خودش را از آن كار خلاص كرده و كارهاي بيمربوط ميكند: مثل من كه سر كلاس به جاي درس دادن جك ميگويم و يا خاطره تعريف ميكنم.
- شخص واقعا بيكار است و كاري ندارد: مثل من در تابستانها.
حالا يك نمونه از دسته دوم را برايتان ميفرستم. ببينيد سر كلاس مايكروگريد كه من در حال درس دادن هستم چه كارهائي ميكنند: