آخ آخ. يادم مياد چقدر آدماي چاق رو مسخره ميكردم. ميگفتم خوب كمتر بخوريد. آقا اصلا نميدونيد چه لذتي داره خوردن. ناهار كه ميخورم 5 دقيقه بعدش گرسنهام ميشه. شكمم داره ميتركه. بعدش يه ليوان بزرگ شيرموز با 2 عدد موز و 1 ليوان شير درست ميكنم و يه دفعه سر ميكشم. 15 دقيقه بعد 2 عدد پرتقال و 2 عدد سيب. 20 دقيقه بعد شير با زنجفيل قزوين. واااي. الان داردم شير با زنجفيل ميخورم. اونقدر مزه ميده كه نگو. شكمم تقريبا 10 سانت اومده جلو و وزنم 3 كيلو زياد شده. اونقدر بدم مياد از شكم كه جلو مياد. حالم به هم ميخوره. ولي چي كنم مزه ميده خوردن. يكي به دادم برسه. هر هفته چون 3 روز نبودم و ميرفتم تفرش و اونجا چيزي براي خوردن نبود خيلي خوب بود. ولي الان همينطور درام ميخورم. الانم وقت خوردن پيش عصرانه است. فعلا
اين هم يك ايميل ديگه
دسته : (عمومی) توسط فرزاد در 26-01-2010
من اصلا نميخوام به كامنتها جواب بدم. هدفم هم اين نيست. فقط حس هر روزم رو مينويسم. به اين نتقطه هم رسيدم كه هيچ چيزي مهم نيست. حتي همين جمله كه هيچ چيزي مهم نيست هم مهم نيست. اين ايميل رو يكي فرستاده. ببينيم چي ميگن جماعت:
با سلام خدمت شما اقاي دكتر فرزاد رضوي.
اميدورام حالتون خوب باشه.
من يه انتقاد هايي از شمآ داشتم ولي شما با مظلوم نمايي خواستيد اصل
موضوع رو از بين ببرين.
در نظرم از محاسن شما نظير اينكه:
به راحتی با بچه ها ارتباط برقرار میکنهو این هم خوبه
اهل کلاس گذاشتن نیست
میتونم بگم که نمره پیش ایشون از هر چیزی بی ارزش تره و این خیلی عالیه.
دکتر رضوی میاد اخرش به همتون توپ نمره میده خیالتون راحت.
براي دوستان گفتم و هم نقد هايي به رفتار هاي شما داشتم مثله:
از دیگرون حمالی ميگيريد
ولی خوب ، درس نمیده متاسفانه
،یعنی همه رو انداخت به جون همدیگه، با کتاب ، مقاله ، حل تمرین ، نمره،
وو دوستان خوابگاه و حمام و گلستان شدند دشمن هم!!!
وحشتناک اهل اینه که پشت این و اون حرف بزنه و غیبت کنه
اهل حرفهای سیاسی در حد مطالبات کوچه بازار هستن
خسیس وحشتناک
و صداقتش در منفعتش هست یعنی اگه براش منفعت داشته باشه با شما صادقه در
غیر این صورت کاملا ناصادقه
حالا شما در يه حركت مظلوم نمايانه آمديد گفتيد اينها به من ميگن:
جاني –آدم كش-پست فطرت - … کار، لات، چاقو کش.
و يا گفته ايد:
یعنی من تا حالا شده بخاطر رفتار یا گفتار کسی نمره کم کنم؟
در حالي كه هيچ كس بر اين كه در نظر شما نمره ارزشي ندارد ، شك ندارد.
بنده هم در نظرم اين قضيه رو براي شما يك حسن دانستم.
اما شما با مطرح كردن يه همچين چيزي كه اصلا در نظرات هيچ كسي اعم از
نقدان شما و طرفداران فدايي شما نبوده است،
سعي در مظلوم نمايي داشته ايد.
و در واقع خواستيد با مطرح كردن اين مسائل اصل قضيه رو به فراموشي و به
بيراهه بكشونيد.
نه خير كسي اينها رو به شما نگفته اگر هم گفته قدر مسلم اشتباه كرده است.
اما نقد هاي بنده يك سري نقد هايي بود كه داشتم.
اما ظاهرا شعار هاي شما با اعمالتان اصلا جور نيست.
شما ميگين انتقاد كنيد از من، ولي بعد با به بيراهه كشوندن بحث سعي در
پاك كردن قضيه دارين.
اما يه توصيه:
شايد شما با اين كار صورت قضيه رو پاك كنين، اما مطمئن باشين كه باطن
قضيه در وجود شما خواهد بود.
پس بهتره با پذيرفت و عدم طفره در چنين نقد هايي به خودتون رجوع كنين و
سعي در برطرف كردن نواقص خود داشته باشين.
چه كسي ميتونه ادعا كنه كه كامل هست و نقدي برش وارد نيست؟
بنده و شما و ديگران همه نقص هايي در درونمون داريم.
پس بهتره با پذيرفتن اين نواقص اونها رو برطرف كنيم.
اما اين درست نيست.
ميتونم بابت انتقادهايي كه بهتون كردم ، مدرك و تاريخ و اسامي افراد رو بيارم.
يا اينكه بگم خودشون بيان بنويسن.
اما با اين طرز برخورد شما همون بهتر كه آيينه اي براي شما نباشيم تا نقص
هاتون رو از بين ببرين.
چون شما سريع ميخواين صورت مساله رو پاك كنين.
در هر حال اين چيز ها از احترامي كه براي شما قائلم كم نميكند.
در ضمن به دوستان يك توصيه دارم:
هيچگاه يك فرد رو در زندگي تون به اندازه كل دنيا بزرگ نكنيد
چون زماني كه از اين فرد يه خيانت كوچك ببينيد
احساس ميكنيد كه خيانتي به اندازه تمام دنيا به شما شده.
در ضمن اگه خودتون نمايل داشتين كه ديگران هم از نظر بدونند،ميتونين اين
ايميل رو وبلاگتون و آخرين پستتون قرار بدين.
آخه اگه بزارين همونجا ديگه كسي نميخونه كه
يه چيز جالبتر
دسته : (عمومی) توسط فرزاد در 25-01-2010
آخي. دلم براتون سوخت. دلم برامون سوخت. دلش براتون سوخت. دلش برامون سوخت. همه چي واسه همه چي سوخت.
امروز رفتن اميركبير. بعد از كلي وقت. يكي از بچهها يه چيزي گفت. گفت پست “ايميل زيبا” چطور بود. گفتم چطور. گفت آخه ايميلو من زده بودم. خشكم زد. گفت محض شوخي يك ايميل زده بودم. كلي باحال بود. از همه افرادي كه كامنت گذاشتهاند شرمندهام. اين ايمل ساختگي بوده. شرمنده.
از تمام افرادي كه كامنت گذاشتهاند درخواست ميكنم كه در صورت تمايل به هر كار خشونت باري، حاضرم موبايل اين شخص رو بهتون بدم.
چه چيز جالبي
دسته : (عمومی) توسط فرزاد در 22-01-2010
راستش 1 ماهه دچار مرض “بيتفاوتي” شدم. اصلا هيچي برام مهم نيست. ورقهها رو صحيح نكردم. كارام عقب مونده. پروژههام رو هواست. فكر كنم دليلش اين ارگ جديده كه براي نگار خريدم. تازه فهميدم كه از اول عاشق موسيقي بودهام و الكي رفتم برق خوندم. چقدر زيباست كه آدم دو ر مي فا سل لا سي رو بتونه پياده كنه. شايدم دليلش اين كارتونهاي نگاره كه آدم احساس ميكته تو دنيا هيچ مشكلي نيست و همه مشكلات به راحتي حل ميشه. بزبزقندي. سيندرلا. من نميدونم اين خواهرهاي سيندرلا و اين نامادريش چقد كم عقلند. يه بار با يه سيني چنان ميزندن تو سر سيندرلا كه ديگه از جاش بلند نميشد. تازه قسمتهاي ديگه هم براش درست كردند. ضمنا اين گاو مزرعه هم خيلي جالبه. كاش دنيا همينطوري بود. راستش الان بزرگترين مشكلم اينه كه براي مداد اتدم نوك ندارم. اگه كسي داره به من بده. چون وقت ندارم برم بخرم. درگير بييكاريم. امروز يه نفر اونده بود از من سؤال بكنه. يه دفعه گفت چقد بيتفاوت شدي. چي بگم. حتما شدم. اصلا به اينكه بيتفاوتنم يا نه هم بيتفاوت شدم. اصلا هيچ چيزي تو ذهنم نيست. احتمالا نتيجه همون پستيه كه گفتم برام دعا كنيد. ديگه بسه. ممنون. بعضي روزها هوا واسه خودكشي كمي مهآلوده.
هر چي ميتونيد بد بنويسيد خودمو درست كنم
دسته : (عمومی) توسط فرزاد در 15-01-2010
اااااا. ديدي. منو بگو فكر ميكردم چه آدم خوبي هستم. بابا اينقدرها هم كه ميگيد بد نيستما. يه تجديد نظر بكنيد. آخه بابا دلم تركيد. يعني من اينقدر خودخواه، خسيس، دودره، دروغگو هستم؟ يعني من تا حالا شده بخاطر رفتار يا گفتار كسي نمره كم كنم؟ يعني من مجبور كردم آدمها برن جيگر بخرن؟ من مجبور كردم آدمها به من انگليسي درس بدن؟ من آدمها رو استثمار ميكنم؟ بين دانشجوها چند نفر و گير ميارم و به زور بهشون كار ميدم؟ رابطه آدمها رو بهم ميزنم؟ پشت اينو اون حرف ميزنم؟ مردم رو مسخره ميكنم؟ حرفهاي سياسي كوچه و بازار ميزنم؟ صداقتم در منفعتم هست؟ زياد شعار ميدم؟ اصلا حرف حاليم نيست؟
راستش كمي فكر ميكنم ميبينم كه اينا همچين اشتباه هم نيستند.
يه سري ديگه از صفتهاي خودم رو هم مينويسم.
نه بذاريد از اول بگم:
دودره، دروغگو، متغلب، حواس پرت، سر كار بزار، منفعتطلب، خوشگذران، درس نخون، استثمارگر، خسيس، خودخواه، پزي، خودبزرگبين، كم استعداد، غلو كننده، بدبين، توخالي، غيبت كننده، پشت ديگرون صفحه گذاشتن، زيرآب زن، دزد، قاچاقچي، آدمكش، جاني، پست فطرت، فحاش، … كار، لات، چاقو كش.
راستش بدون هيچ دروغي: اينا تمام صفتهائي است كه تا حالا تو زندگي به من نسبت داده شده. اگر بيشتر از اين ميدونيد بگيد.
گذشته از همه چي از اينكه با انتقاد سازنده من را در راه رسيدن به اهدافم كمك ميكنيد متشكرم.
براي اولين هفته بود كه ميخواستم خونه بمونم. يكشنبه صبح گفتند بيا اراك جلسه داري. منم رفتم. تازه ديشب برگشتم. چهارشنبه. داشتم ديوونه ميشدم. سهشنبه شب اونقدر قليون كشيدم كه چهارشنبه صبح تو اراك چندبار بالا آوردم. سردرد. خستگي. اعصاب داغون. كثيف. بدون زيبائي و قشنگي. بعد از 4 روز رسيدم خونه. بدن هيچ اقراري. زيباترين هديهاي كه خدا به انسان داده همسرش و فرزندش هست. زيبا، آرامشبخش و نيرودهنده. امروز پنجشنبه صبح است. ساعت 8. فقط 24 ساعت با روز قبلش فاصله داره. با چنان نيروئي سر كار ميرم كه انژار دوباره متولد شدم. بدبختاي مجرد.
ايميل زيبا
دسته : (عمومی) توسط فرزاد در 04-01-2010
آقا اين قشنگترين ايميلي بود كه ديدم. بخونيد حال كنيد
———————————————————————
from ali farahani
to FARZAD.RAZAVI@gmail.com
date Mon, Jan 4, 2010 at 7:24 PM
subject با عرض سلام
mailed-by yahoo.com
signed-by yahoo.com
سلام خدمت استاد رضوي حال شما خوب هستيد
من ميخواستم يك انتقاد سازنده كنم البته ببخشيد جسارت مي كنم قصد هم فكري مي باشد
من اصلا نه خودتو نه سيتمتو قبول دار م
اصلا در حدي نيستي كه خودتو با من مقايسه كني
خيلي دلم ازت پره اصلا در حدي نيستي كه پيغامو ادامه بدم
وقت بخير
————————————————————————-