مرثیه ای برای یک رویا » خونه من

خونه من

دسته : (عمومی) توسط فرزاد در 14-01-2010

براي اولين هفته بود كه مي‌خواستم خونه بمونم. يكشنبه صبح گفتند بيا اراك جلسه داري. منم رفتم. تازه ديشب برگشتم. چهارشنبه. داشتم ديوونه مي‌شدم. سه‌شنبه شب اونقدر قليون كشيدم كه چهارشنبه صبح تو اراك چندبار بالا آوردم. سردرد. خستگي. اعصاب داغون. كثيف. بدون زيبائي و قشنگي. بعد از 4 روز رسيدم خونه. بدن هيچ اقراري. زيباترين هديه‌اي كه خدا به انسان داده همسرش و فرزندش هست. زيبا، آرامش‌بخش و نيرودهنده. امروز پنجشنبه صبح است. ساعت 8. فقط 24 ساعت با روز قبلش فاصله داره. با چنان نيروئي سر كار مي‌رم كه انژار دوباره متولد شدم. بدبختاي مجرد.



دیدگاه ها:

دیدگاهتان را بنویسید