مرثیه ای برای یک رویا » فيلم

دل‌شكسته

دسته : (فيلم, فيلم و كتاب) توسط فرزاد در 25-09-2009

جالبه. تقابل دو فرهنگ. اصولا همين درسته. خيلي زيباست. تقابل زندگي سنتي و مدرن. واقعا زيبا بود. داستانهائي با تم عاشقي هميشه زيباست. مثل تايتانيك. واقعا لذت بردم. مفاهيمي زيبا رو با تم عاشقي چنان زيبا منتقل مي‌كنه. راستي نگار بار دهمه كه هنوز داره مي‌بينه. منم همينطور.
بهترين بازي براي بيتا بادران و بعد شهاب حسيني.

21

دسته : (عمومی, فيلم, فيلم و كتاب) توسط فرزاد در 06-09-2008

  • فیلم خیلی جالبی بود. بسیار زیبا طراحی شده بود.
  • بسیار واقعی و خطرناک.
  • آسانی وارد شدن در دنیای خطرناک پول در آوردن به کمک استعدادهای ریاضی برای افرا با استعداد و قرار گرفتن در مقابل غولهای عجیبی که برای جلوگیری از آنها وجود دارد.
  • ندانستن قوانین بازی تا آخر و از دست دادن همه چیز به خاطر ندانستن قوانین بازی.
  • آنچه آخر می‌ماند خرابی همه چیز و دنیای تجربه برای شروع مجدد یک دنیای ساده.
  • فقط یک فرق وجود دارد. تو از دیگران بیشتر می‌دانی در این مورد.
  • من تجریه‌ای تقریبا مشابه داشتم. شاید مثل او …
  • همراهان: —-
  • هنرپیشه‌هائی که بازیشان را دوست دارم: Kevin Spacey و Jim Sturgess.

فيلم Stranger Than Fiction:

دسته : (عمومی, فيلم, فيلم و كتاب) توسط فرزاد در 09-07-2008

  • Fanttttttttttttaaaaaaaaaastic. داستاني با اينهمه موضوع، تخيلي، تراژدي، اكشن و هزار خاصيت ديگه. واقعا زيبا بود. هيچ چيز نبود جز روح جاري شونده در داستان.
  • قلب تپنده داستان همجون پتكي بر سر بيننده مي‌كوبد تا آنچه كه خود نميدانيم و براي دانستنش جان ميدهيم را بيابيم و در انتها به زيبائي آن قبول مرگ كنيم.
  • زيباترين بازي براي خانم Eiffe با لهچه بسيار زيباي انگليسي و مرموز. واقعا زيبا بود. بالاتر از تصور بود. بسيار زيبا بازي كرده بود.
  • طنين تكراري زندگي يكنواخت رو كه با عشق دگرگون مي‌شه رو چنان زيبا نشان داد كه انگار كل داستان تازه بود. آفرين.
  • همه چيز تكراري بود ولي با خاصيت تازگي براي هر لحظه‌اش.
  • چقدر زيبا با داستان واقعي هماهنگ شد و قبول كرد كه براي باقي ماندن ارزش داستان بايد مرد. نمي‌دونم چي بگم.
  • همراهان: —-.
  • هنرپيشه‌هائي كه من بازيشان دوستشان دارم: Emma Thompson, Maggie Gyllenhaal.

13 Going On 30

دسته : (عمومی, فيلم, فيلم و كتاب) توسط فرزاد در 07-07-2008

  • زندگي كه الان در اون هستيم بوي همون تعفني رو مي‌ده كه وقتي بچه بوديم فكر مي‌كرديم زندگي‌هاي ديگرون مي‌ده. فقط يه فرق داره، چون كم كم وارد اين تعفن شديم نمي‌فهميم. ماجراي همون كسي كه مدتها تو فاضلاب كار مي‌كرد، وقتي وارد بازار عطارها شد از حال رفت. به كجا داريم مي‌ريم؟
  • معصوميت دروني، گرانقيمت‌ترين گنجينه‌اي هستش كه ما به بهاي بدل مي‌فروشيمش. كاش مي‌توانستم بر شانه‌هاي خود بنشانم اين خلق بي‌شمار را گرد حباب خاك بگردانم تا ببينند كه خوردشان كجاست و …
  • يه نكته جالب. ديدن اين فيلم مصادف شد با پخش يكي از سريالهاي ايراني. واقعا استرس مرگبار اين سريال ايراني (به نظر من نوعي مازوخيسم، راشيتسم، افتضاحيميسم و هزار ايسم ديگه كه در سريالها است) باعث شد كه يك فيلم ديگه هم ببينم. حالا مي‌خوام يه فيلم انتخاب كنم.
  • هنوز كه هنوزه آهنگهاي قديمي مانند آهنگ مايكل جكسون (رقص مردگان) طرفداران زيادي دارد و همچنان پر هيجان.
  • همراهان: —-.
  • هنرپيشه‌هائي كه من بازيشان دوستشان دارم: Mark Ruffalo.

فيلم مجنون ليلي:

دسته : (عمومی, فيلم, فيلم و كتاب) توسط فرزاد در 16-04-2008

  • يك داستاني در مورد اينكه Valentine’s Day در اصل مال ما ايراني‌ها است.
  • از حق نگذريم قسمت قطار هيجان جالبي داشت.
  • هنرپيشه‌ها خيلي زود زود عوض مي‌شدند، انگار اصرار داشت از همه استفاده كنه. همين كه مجمدرضا گلزار در تبليغش هست ولي در فيلم كمي.
  • فيلم فقط كمي سرگرم‌كننده و بدون مفاهيمي كه آدم دنبالشه بود.
  • همراهان: آقاي علي پنداشته.
  • هنرپيشه‌هائي كه من بازيشان دوستشان دارم: محمدرضا گلزار.

فيلم زن دوم:

دسته : (عمومی, فيلم, فيلم و كتاب) توسط فرزاد در 16-04-2008

  • اولا توصيه مي‌كنم اگه متأهل نيستيد اين فيلم رو نريد، چون اصلا حسي يه شما نمي‌ده.
  • قدرت يك مرد در برابر زنهائي كه قوي هستند و تمام قدرتشان در خودشان است.
  • به حق مي‌شه گفت زني اين چنين كه خودشو سربار زندگي ندونه بلكه تعيين كننده زندگي بدونه كمه، به نظر من همه زنها اين قدرت رو دارند ولي اينكه چقدر استفاده مي‌كنند بحثي است كه من نمي‌دونم چرا.
  • به نظرم كسي اگه رمان زياد خونده باشه متوجه مي‌شه كه فيلم خيلي زيبا ساخته شده و حس‌هاي لازم رو كاملا به آدم مي‌ده.
  • اولين فيلم ايراني بود كه من احساس كردم دارم يك رمان خارجي رو نگاه مي‌كنم.
  • خوشبخت اون كسي كه در زندگي درد يك عشق عميق رو هميشه با خودش داره، عشقي بدون وصال با عشقي با خاطره خوب. فروتن شايد زياد قشنگ بازي نكرد ولي احساس درد ناشي از عشق عميق رو خيلي زيبا ارائه داد.
  • همراهان: آقاي علي پنداشته.
  • هنرپيشه‌هائي كه من بازيشان دوستشان دارم: محمدرضا فروتن-نيكي كريمي.

فيلم دايره زنگي:

دسته : (عمومی, فيلم, فيلم و كتاب) توسط فرزاد در 13-04-2008

  • مثل فيلمهاي هندي از رنگ خيلي خوب استفاده كردن بود.
  • سعي كرده بود مشكلات مرفهين جامعه را با سطوح مشكل‌دار از نظر مالي مقايسه كند.
  • نشان مي‌داد افرادي كه به شدت مذهبي و پايبند اصول ديني هستند، در مواردي از تربيت بچه‌ها غافل مانده‌اند. قسمتي كه بدون اطلاع حاج‌آقا در ايوان خانه ديش وصل بود حاكي از اين بود كه بچه‌ها به سادگي مي‌توانند پدران را دور بزنند.
  • هميشه اگر مشكلي پيش بيايد، پائين‌ترين سطح مجموعه (نصاب ديش) ضربه مي‌خورد. حتي تاوان هوسراني مردان مجموعه را افراد سطح پائين جامعه مي‌دهند.
  • هيچوقت فكر نكنيد كه ديده نمي‌شويد، دوربينها پليس هميشه مواظب شما هستند. اگر كار خلافي بكنيد حتما گير مي‌افتيد.
  • مثل هميه فيلمها مي‌خواست نشان دهد كه پولداري يعني فساد. همچنان اين موضوع را نمي‌توانند نشان دهند كه اگر پولدار باشي و با فرهنگ پولداري، بهترين زندگي دنيا را خواهي داشت.
  • هميشه آدمهائي هستند كه مي‌خواهند از هر فرصتي براي پيش بردن حرفشان استفاده كنند، مثل ماجراي گرفته شدن خانمي كه با موبايل صحبت مي‌كرد توسط پليس و ارائه وارونه مطلب توسط ماهواره.
  • همچنان هوسراني مردان را در برخورد با موجودي به نام زن در مقياسهاي مختلف: دختر تنها و معصوم و بي‌پول، زن مجرد و پولدار و ….
  • خانم بخت‌آور را نمي‌شناختم، ولي در عين حال فيلمي ساخته بود كه 1.5 ساعت ميخ‌كوب شدم، حتي يادم رفت كه چيپسم را بخورم. الان ديدم كه ايشان پشت كنكوريها را ساخته‌اند. جالبه شلوغي خاصي در فيلمهاي ايشان به چشم مي‌خورد.
  • همراهان: آقاي علي پنداشته.
  • هنرپيشه‌هائي كه من بازيشان دوستشان دارم: مهران مديري-محمدرضا شريفي‌نيا-امين حيائي-باران كوثري-نگار فروزنده.

سريال مرد هزار چهره:

دسته : (عمومی, فيلم, فيلم و كتاب) توسط فرزاد در 21-03-2008

  • به نظر من شاهكار آقاي مهران مديري بود.
  • افرادي كه دري به تخته مي‌خورد و اشتباهي بر سمتي مي‌نشينند و امر به آنها مشتبه مي‌شود و همه‌چيز را خراب مي‌كنند.
  • هنرپيشه‌هائي كه من بازيشان دوستشان دارم: مهران مديري.

كتاب فريدون 3 پسر داشت:

دسته : (عمومی, فيلم, فيلم و كتاب) توسط فرزاد در 25-01-2008

  • انسان بعد از 48 ساعت به شكنجه عادت مي‌كند. مقاومت اول مهم است. بعد از آن ديگر نمي‌توانند زنداني را بشكنند.
  • آنچه مسلم است سياست به درد آدمهاي سياسي مي‌خورد. اگر مي‌خواهي سياسي كاري بكني اول همه چيز را نابود كن و بعد از آن كارهاي سياسي را شروع كن.

فيلم شام آخر:

دسته : (عمومی, فيلم, فيلم و كتاب) توسط فرزاد در 18-06-2006

  • نمي‌دونم اگر آدم در يك شب دو فيلم شام آخر و شبهاي روش را با هم ببيند، آيا دل دليلي براي وجود عقل پيدا مي‌كنه يا نه؟
  • مردي هيستريك كه زندگي را جز در مالكيت بدني و ذهني زن خود نمي‌بينه، زيباترين پديده دنيا يعني زن را نابود مي‌كنه و در مقابل مردي كه ارزش زندگي را در داشتن احساسي پاك به يك زن مي‌بينه همچون اكسيري براي عروج زن مي‌شه.
  • تا كي مي‌خواهيم فرق بين خودخواهي و تعصب و عشق رو نفهميم؟
  • هنرپيشه‌هائي كه من بازيشان دوستشان دارم: آتيلا پسيان-محمدرضا گلزار-هانيه توسلي.