مرثیه ای برای یک رویا » دعای او

دعای او

دسته : (عمومی) توسط فرزاد در 25-08-2008

او دعا کرد و رفت. وقتی رفت انگار مرا با خود برد. پس من چیستم که مانده ام پس از آن دعا. این مانده ای از عقده ها است. پرنده ای پرو بال شکسته. باقی مانده یک تحقیر و نفرتی عظیم از چیزی که خود نیست ….



دیدگاه ها:

دیدگاهتان را بنویسید