تكرار خاطره
دسته : (عمومی) توسط فرزاد در 11-07-2010
صبح امروز (يكشنيه) راه افتادم كه برم دانشگاه آزاد. خانمم گفت نرو. گفتم ميرم چون خيلي كار دارم. به برادران نجفي زنگ زدم. با دانشگاه آزاد چك كردم. يعني به تلفنش زنگ زدم. گفت دانشگاه تعطيله. ولي خب، مهم نبود. چون هر وقت دانشگاه تعطيل بود، منو راه ميدادند. ما هم ميرفتيم كارمون رو انجام ميداديم. از اتفاق من صبحانه هم نخورده بودم. خلاصه با لپتاپ و برادران نجفي رفتيم تو راه يه شير پاكتي با 2 تا نون لواش و پنير خريديمو رفتيم دانشگاه البته با آژانس. خلاصه رسيديم دم دانشگاه گفتند دانشگاه تعطيله. گفتم ميدونم. ولي ميخواهيم بريم كار داريم. به من گفتند كه در دانشكدهها هم بسته هست!!!!! خلاصه جالب بود. من هم چون به خانمم گفته بودم كه ميرم دانشگاه و اگر دست از پا درازتر بر ميگشتم كلي ضايع مي شد، تصميم گرفتم برم فدك. با برادران نجفي رفتم فدك. كلي كارهاي تحقيقاتي كرديم و صبحانه كاملي خورديم. اينم عكساش:
سلام. آقای دکتر روز جمعه دکتر عسکریان را دیدید؟ یا پلی تکنینک هم سرنوشتی شبیه دانشگاه آزاد داشت؟
سلام دکتر چقدر خوشحالم که نرفتید!چند روزی بود که نمی نوشتین ؟!کار تحقیقاتی در هوای ازاد میچسبه !عالی بود(حالا زیر اندازو از کجا پیدا کردیییییییییین؟!!!!!)
پس از این به بعد یادتون باشه به حرف خانمتون گوش کنید
اصلاحیه بر پیام قبلی:
هفته قبل از بس که تعطیل بود همه روزها را قاطی کردم.
ببخشید روز جمعه را اشتباه نوشتم. منظورم روز یکشنبه بود. البته یکشنبه یی که تعطیل باشه با جمعه فرقی نمی کنه!
بی شک شما عجیب ترین هستید!!!!!!!!!!!!!!
حداقل لپ تابو روشن میکردین کار تحقیقاتی معلوم وی شد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
man yebar rajebe baradarane najafi nazar dade boodam ghablan,nazdik bood kotak bokhoram.tarjih midam nazari nadam(khande)
ای بابا
دلم تنگ شد واسه دانشگاه، واسه فدک، واسه دانشجو بودن….
naaaaaa bedune man raftyn fadak?!:O inhame gharar bud manam biam berim jooje kababo ina!:((:D
دكتر عكس سفرتون كه واستون فرستادم رو ديديد:؟ گفتم يجايي ازتون عكس بگيرم كه همه جا معتوم باشه
دمتون گرم و گرم و گرم !