مرثیه ای برای یک رویا » امان از كار پژوهشي

امان از كار پژوهشي

دسته : (عمومی) توسط فرزاد در 09-11-2009

شايد جاي اين داستان اينجا نباشه. يه كم علميه و طولاني. ولي ميگم:
تو كشور پهناور ما هر كاري رو ميشه به راحتي انجام داد. مثلا وقتي استاد يك كلاس باشي بالاخره هر جوري باشه درس داده مي‌شه. بالاخره هر كسي مي‌تونه مدرك بگيره. اساتيد هم ماهي يه مقدار مي گيرند. اما چه كاري هستش كه انجام دادنش سخته؟
يادمه يه نفر قديما مي‌گفت 2 تا چيزه كه رو زمين نمي‌مونه. يكيش كار اجرائيه. اونيكيشو يادم نمياد. هر كاري وقتي تبديل به كار اجرائي شد ديگه راحت انجام مي‌شه. ولي يك دسته كار هستش كه انجام دادنش خيلي سخته.
اين كارها به نام كارهاي پژوهشي هستند. در نظر بگيريد كه شما از تعدادي استاد يا دانشجو مي خواهيد كه كاري را انجام دهند. براي اين افراد 2 انتخاب بگذاريد. مثلا براي دانشجو بگذاريد كه دوست داريد در برگزاري يك كنفرانس كمك كنيد يا در نوشتن مقاله. در ابتدا همگي مي‌گويند در نوشتن مقاله. همين دانشجو پس از مدت كوتاهي كار متوجه مي‌شود كه اي بابا. اينكارا خيلي سخته و به سرعت كار اجرائي برگزاري كنفرانسها را بر عهده مي‌گيرد. ما از اين نمونه‌ها زياد داريم. به استادها مي گن بيائيد پژوهش كنيد حتي پول بيشتر هم مي‌دهيم. ولي افسوس كه همه دنبال درس دادن هستند. عمدتا وقتي يك استاد دانشگاه به سمت پژوهش مي‌رود كمتر به مسائل آموزشي بها مي‌دهد. چون به سرعت متوجه مي‌شود كه اينها امور مهمتري هستند.
و اما يك نكته ديگر اينكه در ترفيع اساتيد مهمترين مسأله‌اي كه وجود دارد مسائل پژوهشي مشتمل بر مقاله، پروژه با صنعت و كتاب است. در ضمن براي دانشجوياني كه مي‌خواهند از كشورهاي خارج بورس بگيرند تنها مسأله‌اي كه مهم است نوشتن چند مقاله است. يعني به جاي آوردن معدلهاي فلان و فلان و داشتن چند حل تمرين و … بهتر است كه وقتي براي نوشتن مقاله كنار گذاشته شود. ولي خوب ديگه مطابق همون حرفهائي كه در بالا زدم دانشجويان ترجيح مي‌دهند كه دنبال معدل و حل تمرين رفتن بهتر است تا انجام دادن كار پژوهشي.
و اما مسأله اصلي كه بر ان شدم اين پست رو بنويسم اينه كه يك كلاس بحث آزاد به زبان انگليسي در دانشكده برق دانشگاه آزاد به همت يكي از دانشجويان گذاشته شده است. اين كلاس به سرعت به روش نوشتن مقاله تبديل شد. كلاس بسيار خوبي شده بود. چون اگر اين اطلاعتي كه در اختيار اين دانشجويان قرار مي‌گيرد اگر من داشتم تعداد مقالاتم از 62 تا به 500 تا مي‌رسيد. در اين جلسه من هم مي‌روم و كمي راهنمائي مي‌كنم. البته من براي بهتر شدن زبان در اين كلاسها شركت مي‌كنم. در ابتدا تعداد دانشجويان خيلي زياد بود. ولي رفته رفته اين تعداد كم شد. مسئول برگزاري اين كلاسها خيلي دلسرد شده بود. چون اولين بار بود كه با مقوله پژوهش در ايران مواجه مي‌شد. خوب نمي‌دونست كه ما ايرانيها ياد گرفتيم كه پژوهش كار بدرد نخوريه. مجبور شدم كلي وضعيت رو توضيح بدم.
توضيح دادم كه شما از بين 1000 دانشجو فقط يكي پيدا مي‌كنيد كه دنبال اين مقوله‌ها باشه.
توضيح دادم كه ما اين مشلات رو در سطح دانشگاه‌ها اعم از سراسري و آزاد داريم. گفتم كه اگر استادي بخواهد پژوهش كند از نظر مالي هم چقدر پيشرفت مي‌كند. ولي كو آدمي كه پژوهش كنه. خلاصه گفتم كه اگر آخر اين كلاس اين شد كه فقط 5 نفر بمونند ما برديم. چون به 4 نفر ياد داديم مقاله يعني چي؟ حتي اگر فقط 2 نفر باشيم.



دیدگاه ها:

دیدگاهتان را بنویسید