ميدونم اين موضوع بحث برانگيره. ولي مينويسم. به نظر من اگه استادي در طي ترم با دانشجو به صورت Interactive كار كنه و با اونها دوست باشه خيلي بهتره تا يك امتحان سخت بگيره و همه رو بياندازه. بعد هم همه ازش بترسند. فقط يك سوال دارم. اگه بچه خودشون باشه هم همين كارو ميكنند؟ آيا اگر زندگي بچهاش به يك نمره بند باشه باز هم ….؟ آيا وجدان آدم اجازه ميده توجيه كمكاري در ترم رو با يك امتحان سخت تموم كنيم؟ واقعا معلمي و استادي شغل انبيا است.
سلام.
من میخوام شما رو ببرم به حدود 40 سال پیش در انگلستان.
اون روزها مدارس انگلستان حال و هوای خوبی نداشت. معلمین خشک ، مدارس سنتی از همه بد تر قوانین کسل کننده.
اما جامعه انگلستان خواسته یا ناخواسته به سمت مدرنیته حرکت میکرد.
در یک چنین فضایی گروه پینک فلوید با خواندن ترانه ی معروف school باعث تعطیلی مدارس شد. حرف آن ترانه همین بود:
رابطه ارباب منشانه معلمین با دانش آموزان باید از بین برود…
و این میشود که امروز اگر در انگلستان دانش آموزی سر کلاس خوابش ببرد او را به اتاق خواب هدایت میکنند.
جامعهی ما بین سنت و مدرنیته است.و در چنین جامعه ای انتظار هر برخوردی را می توان داشت.
خدانگهدارتان.
man az moalemam raje be dadane azadi miporsidam va migoftam chera inghadr kame har bar ke be ye mozoyi az azadi eshare mikardam be man migoft jameye ma janbashro nadare ba tamame ehterami ke baraye shoma ghaelam migam asatid ma ham (aksareshon)janbashro nadaran va be na hagh ayandeye daneshjoharo be onha seprdan .kasayi ke zendegie ensano baraye khali kardane oghdehashon be bazi migiran.albate moshkele ma faghat asatid nistan to hame ja intore(harfe man siasi nist ejtemayie)
با سلام خدمت استاد گرامی
خدمتتون عرض کنم که درود به شخصیت والای شما
باور کنید طی این چند سال درس خوندن اولین باری هست که چنین چیزی را از زبان یک استاد میشنوم
در دانشگاه ما (قزوین) همونطوری که خودتون میدونید به استاد ها میانگین نمره میدن و استاد ها بر اون اساس نمره میدن و بطور میانگین در هر درس چیزی حدود 40% میفتند
و درست زمانی که زندگی من به 2 تا نمره بسته بود رفتم و به یک استاد التماس کردم- خواهش کردم - تقاضا کردم ولی انگار نه انگار و جوابش این بود که من خودم رو بخاطر نمره تو خراب نمیکنم!!!!!!
الان هم متاسفانه بدلیل لطف اون استاد در استانه اخراج یا انصراف از تحصیلم چون آب از سرم گذشت
باز هم درود بر شما
واقعا لذت بردم این پست رو که خوندم
راستی من اسم زندگی خودم رو یک ساله گذاشتم Requiem for a dream !
nلذت زندگی
ادیسون در سنین پیری پس از كشف لامپ، یكی از ثروتمندان آمریكا به شمار میرفت و درآمد سرشارش را تمام و كمال در آزمایشگاه مجهزش كه ساختمان بزرگی بود هزینه می كرد…
این آزمایشگاه، بزرگترین عشق پیرمرد بود. هر روز اختراعی جدید در آن شكل می گرفت تا آماده بهینه سازی و ورود به بازار شود.
در همین روزها بود كه نیمه های شب از اداره آتش نشانی به پسر ادیسون اطلاع دادند، آزمایشگاه پدرش در آتش می سوزد و حقیقتا كاری از دست كسی بر نمی آید و تمام تلاش ماموان فقط برای جلوگیری از گسترش آتش به سایر ساختمانها است!
آنها تقاضا داشتند كه موضوع به نحو قابل قبولی به اطلاع پیرمرد رسانده شود…
پسر با خود اندیشید كه احتمالا پیرمرد با شنیدن این خبر سكته می كند و لذا از بیدار كردن او منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند و با کمال تعجب دید كه پیرمرد در مقابل ساختمان آزمایشگاه روی یك صندلی نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره می كند!!!
پسر تصمیم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او می اندیشید كه پدر در بدترین شرایط عمرش بسر می برد.
ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را دید و با صدای بلند و سر شار از شادی گفت: پسر تو اینجایی؟ می بینی چقدر زیباست؟!! رنگ آمیزی شعله ها را می بینی؟!! حیرت آور است!!!
من فكر می كنم كه آن شعله های بنفش به علت سوختن گوگرد در كنار فسفر به وجود آمده است! وای! خدای من، خیلی زیباست! كاش مادرت هم اینجا بود و این منظره زیبا را می دید. كمتر كسی در طول عمرش امكان دیدن چنین منظره زیبایی را خواهد داشت! نظر تو چیست پسرم؟!!
پسر حیران و گیج جواب داد: پدر تمام زندگیت در آتش می سوزد و تو از زیبایی رنگ شعله ها صحبت می كنی؟!!!!!!
چطور میتوانی؟! من تمام بدنم می لرزد و تو خونسرد نشسته ای؟!
پدر گفت: پسرم از دست من و تو كه كاری بر نمی آید. مامورین هم كه تمام تلاششان را می كنند. در این لحظه بهترین كار لذت بردن از منظره ایست كه دیگر تكرار نخواهد شد…!
در مورد آزمایشگاه و باز سازی یا نو سازی آن فردا فكر می كنیم! الآن موقع این كار نیست! به شعله های زیبا نگاه كن كه دیگر چنین امكانی را نخواهی داشت!!
توماس آلوا ادیسون سال بعد مجددا در آزمایشگاه جدیدش مشغول كار بود و همان سال یكی از بزرگترین اختراع بشریت یعنی ضبط صدا را تقدیم جهانیان نمود. آری او گرامافون را درست یك سال پس از آن واقعه اختراع کرد.