مرثیه ای برای یک رویا » حرف دل دانشجويان

حرف دل دانشجويان

دسته : (دانشگاه) توسط فرزاد در 14-08-2009

ماجرا از اينجا شروع مي‌شه كه من يك دانشجوي ارشد دارم كه دختر است. ايشان هم مثل خيلي‌ها از اينكه من قول مي‌دهم و سر قرار تلفن را جواب نمي‌دهم از دستم هميشه ناراحت است. آخه من وقتي حسشو ندارم جواب تلفن نمي‌دهم. خلاصه يك روز كه قرار بود روي پروژه ايشان كار كنيم. به ايشان گفتم كه ساعت 3 به من زنگ بزنيد و ساعت 4 بيائيد دانشگاه اميركبير. از قضا ساعت 3 من در جلسه بودم. ضمنا اينرا هم بگويم كه ايشان تازه نامزد كرده‌اند. من موبايل در جيبم بود كه ساعت 3 فهميدم كه 10 بار ويبره شد و من اصلا نگاه نكردم كي بود. بعد يك اس‌ام‌اس آمد و بعد 10 تا اس‌ام‌اس كه من هيچ كدومو نگاه نكردم. ساعت 4 از جلسه اومدم بيرون. ديدم 10 تا ميس‌كال از اين خانم هستش. شروع كردن اس‌ام‌اس ها رو خوندن. البته از آخر خوندم. آخرين اس‌ام‌اس كه دهمين اس‌ام‌اس بود اين بود: “جناب آقاي دكتر اشتباه كردم، ببخشيد. من حواسم نبود”. من تعجب كردم. اس‌ام‌اس نهم را خوندم ديدم نوشته شده “جناب آقاي دكتر. بخدا ببخشيد. كم‌عقلي كردم و. …” منو ميگي پاك قاط زده بودم. چي شده بود. خلاصه تا اس‌ام‌اس دوم همين چيزا بود كه بدتر از اين چيزا. و اما اس‌ام‌اس اول. رسيدم به اس‌ام‌اس اول. متن اين اس‌ام‌اس اين بود: “سلام عزيزم. چندبار زنگ زدم رضوي جواب نداد. نمي‌دونم با اين استاد دودر چطوري مي‌تونم پروژم رو تموم كنم.”. تازه فهميدم چي شده. اس‌ام‌اس رو به جاي اينكه به نامزدشون بفرستن به من فرستاده بودند. من از خنده روده‌بر شده بودم. بهش زنگ زدم. از صداش معلوم بود يك ساعتي گريه كرده. بهش گفتم اي بابا. ما دانشجويان خودمون پشت استادامون از اين بدتر مي‌گفتيمو و ….. اصلا مهم نيست. .ولي ازتون ممنون كه كه سوژه داديد موضوع خنده چند ماهي جور شد.



دیدگاه ها:

دیدگاهتان را بنویسید