وبلاگنویسی یا تخلیه درون یا ارضاء شدن روانی
دسته : (روانشناسي, علوم برتر, عمومی) توسط فرزاد در 19-10-2006
ایندفعه یه فکر جالبی به سرم زد. چرا وبلاگ مینویسیم. نمیخوام بشم روانشناس محله. ولی جالبه که یه موضوعی رو بگم. چقدر به ماجرائی مثل ماجرای زیر برخورد کردید:
از کسی یا چیزی خیلی عصبانی هستید. کمی هم ته دلهتون (نه خیلی ته ته) احساس گناه میکنید. کاری رو اشتباه انجام دادهاید یا حرف مدیری رو گوش نکردید. یه کسی رو گیر میارید. شروع می کنید از خودتون تعریف کردن. که من ال کردم و بل کردم. اون آدمه هم از شما تعریف میکنه. شما هم حال میکنید و کم کم فکر میکنید آدم مهمی هستید. بعد تمامی آدمهایی که قبلا اینکارو میکردند زیر سوال میبرید. بدی دیگرون رو میبینید و خوبی خودتون رو. بعدش همه رو مدیون خودتون میدونید و از اینکه قدرتونو نمیدونند از دیگرون شاکی میشید. بعد احساس میکنید وقتی اونجارو ترک کنید همه چیز داغون میشه. تازه دوستتون هم تأئیدتون میکنه. بعد به يك آرامش ميرسيد و حال ميكنيد و به مرحله ارضاء رواني ميرسيد.
خوب، ما در زندگي عمدتا اين روش تخليه درون رو بكار ميبريم. يه جورائي هم وبلاگنويسي اينجوريه. يه چيزي مينويسيد، چند نفر هم تأئيدتون ميكنند. بعد حال ميكنيد. آيا اين نوعي گول زدن خود آدم نيست. اين همون كاره فقط كمي با توكونولوژو.
با سلام و خسته نباشيد من در مورد مطلب شما نظری ندارم فقط یک خواهش دارم من هم رشته برق خوندم الان هم در شرایط اجباری فوق همین رشته را میخونم ضمینه کاریم هم کامپیوتراست توی نوشته هاتون دیدم pscad بلدین جان هرکی دوستش داریند به من بگین چه جوری شروع کنم از کجا شروع کنم نرم افزار رو ازکجا گیر بیارم خیلی ممنون میشم .
استاد ما نظر تون رو تایید میکنیم
مگسی را کشتـــــــم
نه به این جرم که حیوان پلیدیست، بد، است
و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است
طفل معصوم به دور سر من می چرخید
به خیالش قندم
یا که چون اغذیه ی مشهورش،
تا به آن حد، گَندَم
ای دو صد نور به قبرش بارد
مگس خوبی بود
من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد
مگسی را کشتم
مرحوم حسین پناهی