بشنو از ني
دسته : (ادبيات, شعر, عمومی) توسط فرزاد در 17-05-2009
مولانا:
بشنو از نی چون حکایت می کند…از جدایی ها شکایت می کند
کز نیستان تا مرا ببریده اند…در نفیرم مرد و زن نالیده اند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق…تا بگویم شرح درد اشتیاق
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش…بازجوید روزگار وصل خویش
من به هر جمعیتی نالان شدم…جفت بدحالان و خوشحالان شدم
هر کسی از ظن خود شد یار من…از دورن من نجست اسرار من
سر من از ناله ی من دور نیست…لیک چشم و گوش را آن نور نیست
تن ز جان و جان ز تن مستور نیست…لیک کس را دید جان دستور نیست
آتش است این بانگ نای و نیست باد…هر که این آتش ندارد نیست باد
آتش عشق است کاندر نی فتاد…جوشش عشق است کاندر می فتاد
نی حریف هر که از یاری برید…پرده هاایش پرده های ما درید
همچو نی زهری و تریاقی که دید؟…همچو نی دمساز و مشتاقی که دید؟
نی حدیث راه پرخون می کند…قصه های عشق مجنون می کند
محرم این هوش جز بی هوش نیست…مر زبان را مشتری جز گوش نیست
در غم ما روزها بیگاه شد…روزها با سوزها همراه شد
روزها گر رفت گو:”رو باک نیست…تو بمان ای آنک چون تو پاک نیست”
هرکه جز ماهی ز آبش سیر شد…هرکه بی روزیست روزش دیر شد
درنیابد حال پخته هیچ خام…پس سخن کوتاه باید_ والسلام
جواب:
نشنو از نی نی حصیری بینواست… بشنو از دل دل حریم کبریاست
نی بسوزد خاک و خاکستر شود … دل بسوزد خانهء دلبر شود
سلام . مرا یاد این شعر انداخت:
شهریار :
برو ای گدای مسکین در خانه ی علی زن…که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
حسن منزوی میگه:
نرو ای گدای مسکین به در سرای مولا…که علی خودش شناسد در خانه ی گدا را.
—
به نظرم این جواب شاعر ها به هم باعث پیشرفت فکر میشود.
ولی مسلما آن کسی که اولین بار شعر رو میگه خالق فکر و شالوده ی آن یباشد.و دیگران کامل کننده ی آن فکر.
راستی دکتر با اجازتون بلاگتون را در وبلاگم پیوند کردم. با نام مرثیه ای برای یک رویا.
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق…تا بگویم شرح درد اشتیاق
delam tang ast,delam tang ast/delam chon ney bad ahang ast/navaye ney khosh ahang ast/vali chon shod rahine oghde deltang ast/delash tang ast,delash tang ast/nemiporsad kasi az oou chera sang ast?/na az sang ast.na delsang ast/ke sang boodan kare marde namard ast(in sher az khodam bood,albate edame dare)sin.jim