يادش بخير وحيد جون
دسته : (ادبيات, شعر, عمومی) توسط فرزاد در 13-10-2006
دوست خيلي خوبي بود. وحيد. حيف كه يه مشكل بزرگ نابودش كرد. نميدونم كجاست. اين شعر رو از اون به يادگار دارم:
ميگن يه روز ناصرالدينشاه همه رو جمع ميكنه و ميگه بگيد معني اين شعر چيه كه مال حافظ هستش:
بلبلي برگ گلي خوشرنگ در منقار داشت….اندر آن برگ و نوا خوش نالههاي زار داشت
گفتمش در عين وصل اين ناله و فرياد چيست….گفت ما را جلوه معشوقه در اينكار داشت
روزها دانشمندان دنبال معني دوم اون بودند. تا اينكه شخصي به نام كركوكي جوابش رو اينطوري داد:
دکتر فاجعه بود!!
خیلی حال کردم
خدا یه عالمه خیرتون بده