بزرگترین خیانت
دسته : (عمومی) توسط فرزاد در 03-09-2013
برزگترین خیانت را کسانی در حق من کردند که یا اشتباهاتم را اصلا به من نگفتند و یا طوری به من گفتند که من نسبت به اشتباهاتم حساس شدم. دسته اول دانشجوهایم بودند و دسته دوم دشمنانم. کاش دوستانم در موقع گفتن خوبیها دشمنانم بودند و در موقع گفتن بدیها دوستانم بودند.
جملتون آقای دکتر تهش تناقض داره ها
نتونستم آخرشو بفهمم!!!
بعضی موقعه ها نمیشه همه چیو گفت چون ممکنه بد براشت بشه یا مفهومه درست به طرفت نرسه یا بی ادبی فرض بشه!
حالا این موقعه ایه که بخوای به دوستت اشتباهشو بگی این اتفاقات میفته، دیگه شاگرد استادی که جایه خودشو داره!
همه اینام زمانیه که خودت اون اشتباهو حداقل انجام ندی تا بتونی به کسی تذکر بدی!
آزمودم عقل دور انديش را
بعد از اين ديوانه سازم خويش را……..// /.
سلام دکتر…
این نظره منو تایید نکنید.
اصلا ایمیل میکنم
بیخیال
سلام
ببخشید من یه مطلبی را می خواستم به عرضتون برسونم.
این فیلم های آموزشی که روی سایتتون گذاشتین خیلی به هم ریخته هستند و برای کسیکه از بیرون می خواهد استفاده کنه اصلاً واضح نیستند یعنی مباحث خیلی پراکنده هستند و از یه جای نامعلوم شروع میشن نه از ابتدا و پایه کیفیتشون هم پائینه!
ممنون
دمی با غم به سر بردن جهان یکسر نمی ارزد// به می بفروش دلق ما کزین بهتر نمی ارزد
–
هیچ ایرانی انتقاد پذیر نیست.
حتی شما استاد عزیز………………
سلام آقای دکتر. میشه در مورد بازار برق قدرت تو ایران و کارهایی که میشه انجام داد و انجام میدن و همچنین وضعیت ادامه تحصیل و آینده آن یه مقاله درس و حسابی اینجا بذارید؟ بخدا دعاتون میکنیم…دست شما درد نکنه.
سلام دكتر
اصلا بهتون نميومد اين جور روحيات داشته باشين
مرحبا به شما
سلام دکتر رضوی،واقعاً از بلاگتون لذت بردم برای راحتی شما در بیان احساساتتون…باشه! چَشم! اگر در حدو اندازه ی اظهار نظر بودیم میگیم…
سلام دکتر جان! دکترجان یکی از اشتباهات شما این هست که الان من دو هفتس به شما ایمیل می دم تو اسکایپو، وایبرو، موبایلو، اس ام اسو تلفن سراغتونو می گیرم خلاصه به در دیوار می زنم برا 10 دقیقه ببینمتون متاسفانه نمیشه کلاستونم 8 تا 11 بود گفتم 10 بیام که دکتر عزیز باشه اومدم یک خرده زودتر گویا رفته بودید! یک مدت شما با دانشجوهاتون می رفتین کافی شاپو بیرونو گردشو!!! حالا چرا برا یک کار آکادمیک به من یک وقت ملاقات نمیدید؟ البته ارادت ما به شما ابدی هست ولی من خواستم کامنت بگذارم که شاید جواب بگیرم انشالله! خسته نباشید و امید دیدار
نه برادر……..بزرگترین خیانت رو شما و امثال شما به ما جوونا کردید و خودتونم خبر ندارید …شمایی که صدای منو امثال من تو شلوغیهای کلاس همیشه شلوغت که واسه خاطر یه نمره 10 از سر و کول هم بالا میرفتن گم شد….البته حقم داشتن بندگ
ان خدا…مملکت گل و بلبله دیگه…باید همه چیزش به هم بیاد….شایدم دیدگاه من ایراد داره ….یاد قضیه معروف فرودگاه و کلوچه دختره افتادم….. وحالا از ردیف اخر کلاس کوچیک مدار2 که اگه اشتباه نکنم حدود 5سال ازش میگذره یه خاطره گنگ از بهشت و جهنم و در ازادی و بهشت که خودت تو اون کلاس کذایی گفتی یادم مونده… مهر 87 بود…یادش بخیر…اصلا نفهمیدم چطوری 17.75 شدم… نمره هایی که حتی چندتاشون میتونه برای محبوبیت دائمی یه استاد کافی باشه…نمره ای که میتونست باعث افتخارم باشه درست در نقطه مقابلم ایستاد و تبدیل به بزرگترین ضعفم شد….من ازون کلاس چیزی یاد نگرفتم جز اینکه دوییدن حق کساییه که نمیرسن…ولی رسیدن حق کسایی میشه که نمیدوئن…نمیدونم شایدم من خیلی بدبینم ولی احساس میکنم اونقدر بزرگ شدم که بفهمم تو مملکتی دارم زندگی میکنم که فکر میکنن اگه من جوون بیچاره با یه شلوار جین پاره پوره و یه تیشرت مارک دار امریکایی برم تو مسجد و بیفتم جلو قبله خدا یه جوری نگات میکنن که انگار کبیره کردی که با این وضعیت اومدی اینجا…اینجوری خدا حرفتو نمیشنوه….وقتی میخوای با خدا صحبت کنی باید یه پیرهن استین بلند بپوشی…دگمه یقش رو تا جایی که بالا میاد ببندی…یه جای مهرم رو پیشونیت باشه که خدا بتونه نگات کنه و باهات صحبت کنه…. مملکتی که وقتی میخوای بری دنبال کار ولو با یک مدرک بی ارزش…. یارو به صفحه آخر شناسنامت نگاه میکنه و میگه چرا تا حالا رای ندادی….خیلی جالبه….مملکتی که دیگه حتی ارزش فکر کردن هم نداره……..کنار صندلی خالی پارک میشینم و سیگارم رو روشن میکنم….هنوز شروع نکردم به کشیدن که متوجه نگاه سنگین یک مرد حدودا 60 ساله میشم که با حسرت چشم از من بر نمیداره…..برمیگردم…..در حالی که با لباس ورزشی در حال نرمش کردنه به من میگه…حیف تو نیست جوون… به جایی که الان من سیگار بکشم و تو ورزش کنی جامون برعکس شده…..منم بهش میگم متاسفم که این حرفو میزنم ولی شما نرمشهاتون رو 35 سال پیش تو خیابونا کردین و الان چاره ای جز این برای ما نمونده پدر جان… …. به قول یه دوستی برخلاف تمام دنیا برای ما بازگشت به گذشته طواف کردن نیست…ما از گذشتمون فرار میکنیم و و فکر میکنیم که سرنوشت فقط اینده رو نشون میده……. استاد منو ببخش ولی در اون بهشت هیچوقت به روی ما باز نمیشه….. وباز هم از تک تک این جملات شرمندهام……. یک بیکار لیسانسه…ازین جا رانده از انجا مانده… اما یارب نظر تو برنگردد
استاد ما که فعلا داریم از روش جالب تدریس شما بهره می بریم. و ازتون یاد میگیریم چجوری بعدا که مدرس شدیم به بچه ها درس بدیم. ولی چشم اگر به ذهنم چیزی برسه حتما بهتون میگم.
سلام. احوال شما؟! خوشحالم که شما رو در یک وبسایت دیگه میبینم. منصوری هستم. از دانشجوهاتون تو دانشگاه تفرش. یاد اون ایام بخیر